امروز پنجشنبه 30 فروردین 1403 http://slde2.cloob24.com
0

سبک یادگیری:

سبک یادگیری (Learning style) بخشی از مفهوم تفاوتهای فردی است و می توان آن رابعنوان روشی که افراد اطلاعات و تجربیات تازه را در ذهن خود سازمان دهی و پردازش می کنند،تعریف کرد.در واقع در پاسخ به این سؤال که چرا نظام آموزشی برای عده ای از فراگیران مفیداست ولی برای عده ای دیگر نه؟ می توان گفت هر دانشجویی سبک یادگیری منحصر به فرد دارد.

روشی که یادگیرنده یادگیری خود را به روشهای دیگر ترجیح می دهد.اصطلاح ترجیح یادگیری نیز راههای مورد پسند فرد برای مطالعه و یادگیری،مانند استفاده از تصاویر به جای کتاب،کارکردن با دیگران به عوض تنها کار کردن،یادگیری موقعیتهای ساختار مند در مقابل موقعیتهای غیر ساختار مند.که سیف در کتاب خود این دو اصطلاح را معادل هم بکار برده است.

ارتباط روش ها و الگوهای تدریس با سبکهای یادگیری:- به رغم ارتباط میان سبک ها و روش های تدریس،این دو با هم تفاوت دارند.راه انجام دادن هر کاری را روش می گویند. روش تدریس، راه سارمان دادن و متشکل ساختن یاد گیری می باشد.بنابراین روش تدریس و یاد گیری با یک دیگر رابطه مستقیم دارند.اینکه دانش آموزان چگونه یاد می گیرند،یعنی سبک یاد گیری.به لحاظ تفاوت های فردی هر دانش آموز شیوه ی انفرادی و خاصی برای یادگیری دارد. هماهنگی میان روش های یاددهی و سبک های یادگیری دانش آموزان به اثر بخشی بهتر می انجامد. دانش آموزان می توانند سبک های یادگیری خود را اصلاح یا تغییر دهند. دانش آموزان می توانند برای یادگیری درس های مختلف از سبک های یادگیری متفاوتی استفاده کنند.روش یادگیری همان روش فکر کردن است. نحوه ی تفکر اساس یادگیری است.

مسأله ارتقای کیفیت آموزش در علوم پزشکی همواره مورد توجه بوده و روز به روز نیز اهمیت بیشتری پیدا می کند. سیستم مراقبت بهداشتی امروزه بسیار پویا است و روش های سنتیآموزشی چالش برانگیز هستند. از دید محققین آموزشی، یکی از راه های ارتقای کیفیت آموزش داشتن بینش کافی نسبت به نحوه یادگیری فراگیران می باشد. به نقل از جانینگ، ساراسینسبک یادگیری را تمایل فرد برای دریافت و سازمان بندی اطلاعات با یک روش خاص یامجموعه ای از روش هامی داند. به این ترتیب تفاوت های فردی در سبک یادگیری افراد به نحومؤثری در فرآیند آموزش در نظرگرفته می شود تا به نیازهای فراگیران پاسخ مناسبتری دادهشود.همچنین انتخاب شیوه های متنوع تدریس براساس سبک یادگیری دانشجویان و به کارگیریگستره وسیعی از فعالیت ها و استراتژی های آموزشی، موفقیت بیشتر برنامه درسی و کیفیت بهترآموزش را تضمین می کند. اولین قدم اساسی در اطمینان از موفقیت تحصیلی دانشجو تعیینسبک یادگیری است

از زمانی که برنامه های آموزشی بصورت رسمی در مراکز آموزشی به اجرا در آمدند، برنامه ریزان،محققان و مدرسان با مشکلات مختلفی روبرو شده اند. از آنجا که عوامل مؤثر بر یادگیری بسیارگسترده و وسیع می باشند، شناسایی این عوامل در رفع مشکلات و نارساییهای موجود در سیستمآموزشی مهم می باشد. اسکینر معتقد است که یک نظام تربیتی مؤثر و واقعی را نمی توان به وجودآورد مگر آنکه دو فرایند یا عمل یادگیری وتدریس کاملا"شناخته و فهمیده شوند. عوامل بیشماری می توانند بر جریان یادگیری تأثیر داشته باشند. برخی از این عوامل مربوط به خصوصیاتیادگیرنده است و عوامل دیگر به زمینه های اجتماعی یادگیری مربوط هستند. در مورد ا ولینعامل، یعنی خصوصیات یادگیرنده، می توان به تفاوتهای فردی اشاره کرد.

انواع سبکهای یادگیری و کاربرد روشها و الگوهای تدریس متناسب با این سبکها:سبکهای یادگیری، روشهای انفرادی مورد استفاده یادگیرنده برای پردازش اطلاعات و مفاهیم تازه می باشدکه به سه دسته: سبکهای عاطفی (Affective Styles)، شناختی(Cognitive Styles)وفیزیولوژیکی (Styles (Physiological تقسیم می گردند. از میان این سه سبک،سبکهای شناختی بهاین مطلب اشاره می کنند که یادگیرنده چگونه مطلب را درک می کند، به خاطر میسپارد، چگونه می اندیشد ومسائل را حل می کند.

از میان این سه دسته سبک یادگیری،سبکهای شناختی یادگیری فراوان تر از همه مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند و از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.

سبکهای یادگیری شناختی انواع مختلفی دارند: مانند سبکهای وابسته به زمینه و مستقل از زمینه سبکهای تکانشی(Reflective) و تأملی((Impulsive، و سبکهای یادگیری برمبنای الگوی یادگیری تجربی کلب.

انواع سبکهای شناختی در مقاله صالحی و همکاران عبارتست از وابسته به زمینه و مستقل از زمینه- فکورانه و سریع-جزئی و کلی- عمیق و سطحی- فعال و متفکرانه و نظری و عملی (5)اما تئوری یادگیری کلب با تشریحترکیب ارجحیت های یادگیری در موقعیت های مختلف یادگیری مدل قابل انعطاف تری را ارایه داد،و درواقع چرخه یادگیری چهار مرحله ای، هسته مرکزی تئوری یادگیری کلب می باشد

کلب واضع نظریه یادگیری تجربی(Experiential Learning ,Theory)،تأکید فراوانی بر نقشتجربه در یادگیری دارد.به نظر کلب در یادگیری مطالب همه افراد این مراحل را میگذرانند و احتمالا"تاتکمیل یادگیری این چرخه چندین بار تکرار مبشود. کلب براساس مطالعات خود دراین زمینه، چهار سبکیادگیری را مطرح می نماید. به نظر وی افراد در یادگیری مطالب ممکن است نهایتًا در منتهی الیه دو بعدقرار بگیرند.

دیوید کُلب در سال1974 به‌منظور فراهم ساختن درک بهتری از روش‌های متفاوت افراد در یادگیری، نظریه‌ی سبک‌های یادگیری خود را مطرح ساخت.کلب اعتقاد دارد ما از چهار روش، احساس کردن(انجام تکالیف در منزل)، تماشا کردن (مشاهده پاور پوینت و چند رسانه ای ها در کلاس)، فکر کردن(هنگام تدریس معلم) یا انجام دادن(انجام تکالیف گروهی و مباحثه) یاد می گیریم. از ترکیب این شیوه های یادگیری چهار سبک، به نام های واگرا، جذب کننده، هم گرا و انطباق یابنده به وجود می آیند.به اعتقاد کلب همه افراد یاد می گیرند ولی با سبک های متفاوت. در بین هم کلاسی های شما برخی هستند که بلافاصله بعد از توضیح معلم درس را فرا می گیرند که این افراد اغلب سبک یادگیری شان جذب کننده است. برخی دیگر از هم کلاسی هایتان هستند که مطلب را کمی دیرتر یاد می گیرند و یا اصلاً سر کلاس یاد نمی گیرند، این بدان معنی نیست این افراد هوش کمتری دارند و نمی توانند یاد بگیرند بلکه سبک یادگیر شان متفاوت است و ممکن است واگرا، هم گرا یا انطباق یابنده باشد. تغییر شیوه تدریس از حالت سخنرانی صرف به استفاده از ابزارهای مدرن آموزشی مانند پاور پونت و فیلم های آموزشی، استفاده از روش بحث گروهی و انجام فعالیت های عملی در حین تدریس می تواند باعث یادگیری اکثر بچه ها و افزایش انگیزه آنان شود.

کلب و فرای (1975) با توجه به چرخه یادگیری تجربی دو بعد و چهار شیوه یادگیری معرفی کرده اند:بعد نخست شامل دو شیوه یادگیری تجربه عینی در مقابل مفهوم سازی انتزاعی است و بعد دوم نیز شامل دو شیوه یادگیری آزمایشگری فعال در مقابل مشاهده تأملی است. کلب و فرای با ترکیب چهار شیوه یادگیری چرخه یادگیری،چهار سبک یادگیری همگرا-واگرا-جذب کننده و انطباق یابنده را نامگذاری کردند.پیتر هونی و آلان مومفرد (1986) نیز سبکهای یادگیری کلب و فرای را خلاصه کرده و چهار سبک با نامهای متفاوت ارائه کردن که به جای دو شیوه،یک شیوه یادگیری را شامل می شود این سبکها عبارتن از:فعال –متفکر-نظریه پرداز و عمل گرا.

سبک یادگیری برخی از افراد واگر(Divergent) است. یعنی ازطریق احساس کردن و تجربه کردنواقعیات و همچنین نگاه کردن دقیق روی موضوعات یاد می گیرند. این دسته از یادگیرندگان به دنبال یافتندسته ای از جوابهای گوناگون هستند. توانایی واگرایان نگاه کردن به موقعیتهای انتزاعی از زوایای مختلفو سازماندهی بعضی از ارتباطات به عنوان یک کل، معنی دار می باشد.

افراد با سبک واگرا(متفکر) به دو شیوه مشاهده تأملی و تجربه عینی یاد می گیرند.این فراگیران میپرسند چرا؟(why)و ترجیح می دهند توضیح دهند که چه ارتباطی بین مطالب با تجربه و علاقه آنها وجود دارد.آنها ترجیح می دهند تجربه فردی خود را به چندین تجربه وسعت دهند.این افراد احتمالا"بوسیله آموزشهای منطقی و کاوش علمی یاد می گیرند.

با توجه به نتایج پژوهش صالحی و همکاران اشخاص با این سبک یادگیری در موقعیتهای طوفان مغزیBrian Stormingکه با ارائه ایده ها و نظریات جدید همراه است، بهتر عمل می کنند وبا ذهن باز بهمطالب گوش می دهند.

طبق نتایج پژوهش Sadullah Dede نشان می دهد برای این سبک یادگیری می توان از فعالیتهای آموزشی استفاده کرد که دو شیوه یادگیری آنها یعنی مشاهده تأملی و تجربه عینی را پوشش دهند.در مورد تجربه عینی می توان از بحث در گروههای کوچک(small group discussion)-شبیه سازی و بازیها(simulation/games)-و ایفای نقش-مثالهای خاص-تمرینهای عملی-داستانهای شخصی استفاده کرد و در شیوه مشاهده تأملی از روشهایی مثل:حل مسئله(problem solving)-صحبت کردن در گروه(talking groups)-بارش افکار(brainstorming) - بحث اندیشه-خاطرات شخصی و مشاهدات.افراد با این سبک از کارهای گروهی بر مبنای همیاری لذت میبرند مثل بارش فکری و همچنین بحث کردن و ارائه نظرات در مورد یک موضوع خاص

می توان گفت روشتدریس ترجیحی در واگراها بحث گروهی و بارش افکار می باشد.

فراگیرانی که سبک یادگیری آنها جذب کننده(Assimilation) است، توانایی یادگیریشانفکرکردن و نگاه کردن است این افراد اطلاعات را به خوبی سازماندهی کرده و برای درک موقعیت ازمفاهیم انتزاعی استفاده می نمایند. به نظریه های دقیق و منطقی علاقمندند و به کارهای عملی کمتر علاقهنشان می دهند و بیشتر مفاهیم و عقاید انتزاعی مورد نظرشان می باشد.(5) افراد با سبک جذب کننده(نظریه پرداز) به دو شیوه مفهوم سازی انتزاعی و مشاهده تأملی یاد می گیرند.این افرادبه سوال چه چیزی یاwhatپاسخ می دهند.این فراگیران اطلاعاتی را که به شیوه منطقی و منظم ارائه می شود را ترجیح می دهند و از زمان برای اندیشه و تفکر بهره می گیرند.آنها روش سخنرانی و همچنین گفتگوهایی که منطقی و فکورانه باشد را برای یادگیری ترجیح می دهند.این افراد از روش نمایشی نیز یادمی گیرند.

از فعالیتهای آموزشی مناسب برای افراد با این سبک می توان به حل مسئله-گفتگوی گروهی-بارش افکار-بحث های فکری-کنفرانس ها-پرسیدن سوال-ایجاد فرضیه-مقایسه ها و قیاسها-گزارشات- و ساخت مدل.این افراد مشاهدات و افکار مختلف را با هم ترکیب می کنند به همین دلیل آنها از فکر کردن با منطق استقرایی و ایجاد مدلها و فرضیات بر این اساس لذت میبرند.آنها چندین راه حل خلق می کنند و از طراحی و آزمایش پروژه ها لذت میبرند.آموزشهای مبتنی بر کامپیوتر برای این افراد مفید است.

روش تدریس ترجیحی در جذب کنندهها، سخنرانی و مطالب خود آموز می باشد.

به نظر کلب برخی از فراگیران سبک یادگیری همگرا(Convergent) دارند. یعنی می توانند از طریقفکر کردن روی موضوعات و در عمل یاد بگیرند و در واقع این دسته از یادگیرندگان به دنبال یافتنپاسخی واحد برای مسأله مورد نظرخود می باشند. این دسته از افراد در استفاده از عقاید و نظریات برای حلمشکلات خاص موفق هستند و در بیان حالات واحساسات، خود را به خوبی کنترل می نمایند و اشیاء را بهاشخاص ترجیح می دهند.

افراد با سبک همگرا به دو شیوه مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال یاد می گیرند.این افراد سوال می کنند چگونه(how).افراد با این سبک فرصتهای یادگیری فعال برای تمرینها و کارهای مشخص و آزمایش و خطا در یک محیط امن و ایجاد تغییرات اندک و دقیق را ترجیح می دهند.

فعالیتهای آموزشی این گروه می تواند شامل:نمونه های رویدادهای کاری-کار میدانی-پروژه ها-تکالیف و کار در آزمایشگاه و همچنین پرسیدن سوال-ایجاد فرضیه-ساخت مدل-قیاسها-گزارشات و کنفرانس ها باشد.آنها ایده ها و نظرات مهم خود را در عمل و حل مسئله و تصمیم گیری بکار می گیرند..

روش تدریس ترجیحی در همگراها، روشهای نشان دادن ودیاگرام ها و دست نوشته های استاد است.افراد دارای این سبک یادگیری بیشترین توانایی را در کاربرد عملی اندیشه ها و نظریه ها دارند. آنها بیشترتمایل دارند با انجام وظایف به صورت انفرادی و به صورت دستیار در کنار یک مربی به یادگیری بپردازند.پروژه ها و بحثهای گروهی اغلب برایشان خسته کننده به نظر می رسد. از این رو در آموزش پز شکیبرای همگراها، روشهای یادگیری مبتنی بر حل مسأله (Problem Base Learning)نسبت بهسخنرانی های آموزشی) (Didactic Lectures یا نشست های گروهی بارشافکار(Brainstorming sessions) مفیدتر به نظر میرسد که این درست برعکس فراگیران با سبکانطباق یابنده است.

و بالاخره افرادی هستند که سبک یادگیری ایشان انطباق یابنده (Accommodation)نام دارداز آن جهت که توانایی سازگاری با شرایط محیط را دارند. این دسته از فراگیران ازطریق احساس کردنواقعیات و عمل کردن یاد می گیرندبیشترین توانایی این گروه، کار کردن با اشیاء، انجام وظایف وکسبتجریبات جدید می باشد. در مواردی که برنامه ها با حقایق همخوان نیست، روش سعی و خطا را در پیشمی گیرندودرارتباط با دیگران با ملایمت و ملاطفت برخورد می کنند.

شیوه یادگیری این سبک از طریق تجربه عینی و آزمایشگری فعال می باشد.اینها به دنبال پاسخ به سوال چه می شود اگر...؟هستند.این افراد کاربرد مطالب کلاسی را در موقعیتهای جدید برای حل مسائل واقعی ترجیح می دهند.این افراد ترجیحات قوی برای انجام دادن به جای فکر کردن دارند و کارهای عملی کاوشگری را به جای سخنرانی ترجیح می دهند.

فعالیتهای آموزشی برای این گروه همان فعالیتهایی است که منجر به تجربه عینی و آزمایشگری فعال می شود که در قسمت قبل به این فعالیتها اشاره شد.

روش تدریس ترجیحی برای انطباق یابنده ها،ایفای نقش وشبیه سازی رایانه ای می باشد.

منابع:

حجازی یوسف. کارگاه آموزشی بهبود کیفیت تدریس.طراحی تجربه هاییادگیری برای عملکرد مطلوب دانشجویان. 1389..

آقازاده محمد، احدیان محمد.راهنمای روشهای نوین تدریس آموزش وکارورزی. تهران: آییژ 1382.

صفوی امان الله.کلیات روشها و فنون تدریس. تهران: معاصر 1370.

شعبانی حسن. مهارت‏هاى آموزشى و پرورشى (روش‏ها و فنون تدریس).سمت

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه